کد مطلب:243850 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

نامه ی حضرت راجع به مرد خراسانی
[169] 19 - و نیز آورده است:

احمد بن علی بن كلثوم سرخسی در روایتی گفت: مردی از شیعیان را كه به «ابن زینبه» معروف بود، دیدم و او، راجع به احكم بن بشار مروزی و داستان او و نیز اثری كه در گلویش پدید آمده بود، از من پرسید و من، او را دیده بودم كه در قسمتی از گلویش، اثری شبیه كشیدن، كارد و بخیه شدن، به چشم می خورد، به ابن زینبه گفتم: بارها از او پرسیده ام، چیزی به من نگفته است.

راوی گفت: پس ابن زینبه اظهار داشت: ما هفت نفر بودیم كه در شهر بغداد و همزمان با امام جواد علیه السلام، در یك اتاق زندگی می كردیم، یك روز عصر، احكم ناپدید شد و شب هم پیش ما نیامد، چون شب از نیمه گذشت، نامه ای به این مضمون از امام جواد علیه السلام به دست ما رسید: «همانا هم اتاقی شما، ذبح و در پوششی نمدی پیچیده شده و در فلان خرابه افتاده است، بروید و او را با فلان دارو، مداوایش كنید، ما بی درنگ رفتیم و او را چنانكه فرموده بود، گلوبریده رها شده یافتیم، او را برداشتیم و برابر دستور حضرت، مداوایش نمودیم و (به اعجاز حضرت) خوب شد.

احمد بن علی گفت: داستانش از این قرار است كه او، در خانه ی ناشناسی از شهر بغداد، زنی را متعه (عقد موقت) نمود، چون بستگان زن (كه از اهل سنت بودند) متوجه شدند، او را گرفته، گلویش را بریدند و بدنش را در پوششی نمدی پیچیده و در زباله دانی افكندند، احمد اضافه كرد: احكم چنان بود كه وقتی نزد او، راجع به رجعت حرفی به میان می آمد به میان سخن می پرید و می گفت: من، یكی از بازگشت كنندگانم! و نیز یكی از كسانی كه متهم به دروغگویی هستند، این داستان را در هرات، برای من نقل كرد، و من شگفت زده شدم و از بیان این جریان (متعه و ازدواج موقت احكم)، خود داری می كنم، چنانكه بیشتر مردم (اهل سنت) آن را عیب شمرده و انكار می كنند (و حرام می دانند). [1] .



[ صفحه 144]




[1] همان: 839، ح 1077.